امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lament

ləˈment ləˈment
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lamented
  • شکل سوم:

    lamented
  • سوم‌شخص مفرد:

    laments
  • وجه وصفی حال:

    lamenting
  • شکل جمع:

    laments

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
زاریدن، سوگواری کردن، سوگواری، ضجه‌وزاری کردن، ضجه زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They lamented the death of their leader.
- آنان برای مرگ رهبرشان سوگواری کردند.
- The women lamented loudly.
- زن‌ها با صدای بلند گریه‌وزاری می‌کردند.
verb - transitive
تأسف خوردن، پشیمان بودن، نالیدن
- They lamented the bad conditions in the schools.
- آنان به وضع بد مدارس افسوس می‌خوردند.
- We lamented our decision to skip the concert.
- ما از تصمیم خود برای نرفتن به کنسرت پشیمان بودیم.
- He is always lamenting the lack of freedom.
- او همیشه از فقدان آزادی می‌نالد.
noun countable formal
مرثیه (شعری در غم ازدست‌رفتگان)
- a funeral lament
- مرثیه‌ی مجلس ختم
- She composed a heartfelt lament for her friend who had passed away too soon.
- او برای دوستش که خیلی زود از دنیا رفته بود، از صمیم قلب مرثیه‌ای سرود.
noun countable
ابراز تأسف، ابراز ناراحتی، اعتراض
- People gathered to share their lament over the recent tragedy.
- مردم برای ابراز تأسف خود در مورد فاجعه‌ی اخیر جمع شدند.
- Her lament about the unfair treatment was ignored by the boss.
- اعتراض او در مورد رفتار ناعادلانه توسط رئیس نادیده گرفته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lament

  1. verb to mourn or grieve deeply
    Synonyms:
    bawl beat one’s breast bemoan bewail bleed cry deplore eat one’s heart out howl hurt kick self moan rain regret repine rue sing sob sorrow take it hard wail weep
    Antonyms:
    celebrate compliment laud praise
  1. noun grief, complaint
    Synonyms:
    complaining dirge elegy grieving jeremiad keen keening lament moan moaning mourning plaint requiem sob sobbing sorrow tears threnody ululation wail wailing weeping
    Antonyms:
    celebration enjoyment praise

ارجاع به لغت lament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lament

لغات نزدیک lament

پیشنهاد بهبود معانی