آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Weeping

    American: ˈwiːpɪŋ British: ˈwiːpɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    wept

    شکل سوم:

    wept

    سوم‌شخص مفرد:

    weeps

    معنی weeping | جمله با weeping

    noun adjective

    اشک‌ریزی، گریه، گریه و زاری، مویه

    His mother was weeping and smiling at the same time.

    مادرش اشک می‌ریخت و در عین حال لبخند بر لب داشت.

    noun adjective

    دارای شاخه‌های آویخته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    weeping willow

    بید مجنون

    noun adjective

    اشک‌ریز، گریان، پر‌اشک، توأم با اشک‌ریزی

    I tried to calm the weeping child.

    سعی کردم کودک گریان را آرام کنم.

    weeping gratitude

    امتنان توأم با اشک‌ریزی

    noun adjective

    چکه‌کننده، عرق‌کننده

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد weeping

    1. adjective filled with or shedding tears
      Synonyms:
      crying tearful weepy tearful-eyed teary sobbing sorrowing mourning wailing lamenting blubbering moaning howling lachrymose dolorous dolourous shrieking drooping nodding pendulous cernuous in-tears
    1. noun a fit of crying
      Synonyms:
      cry crying tears sobbing wailing bawling tear blubbering
    1. verb to fall or let fall in drops of liquid
      Synonyms:
      dripping dropping dribbling trickling
    1. verb shed tears because of sadness, rage, or pain
      Synonyms:
      crying sobbing wailing bawling grieving lamenting moaning howling blubbering yammering keening yowling tearing leaking dripping exuding oozing
      Antonyms:
      laughing
    1. verb to flow or leak out or emit something slowly
      Synonyms:
      oozing seeping exuding bleeding leaching percolating transuding transpiring
    1. verb to express emotion, such as grief, sadness, or joy, by shedding tears.
      Synonyms:
      crying

    سوال‌های رایج weeping

    گذشته‌ی ساده weeping چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده weeping در زبان انگلیسی wept است.

    شکل سوم weeping چی میشه؟

    شکل سوم weeping در زبان انگلیسی wept است.

    سوم‌شخص مفرد weeping چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد weeping در زبان انگلیسی weeps است.

    ارجاع به لغت weeping

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «weeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weeping

    لغات نزدیک weeping

    • - weeper
    • - weepie
    • - weeping
    • - weeping willow
    • - weepy
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.