با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Lachrymose

    ˈlækrɪmoʊs ˈlækrəməʊs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more lachrymose

    • صفت عالی:

      most lachrymose

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    اشک‌زا، اشکبار، اشکی، غصه‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a lachrymose old woman
    - پیرزنی که زود می‌زند زیر گریه
    - lachrymose religious songs
    - سرودهای پر سوز و گداز مذهبی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lachrymose

    1. adjective Filled with or shedding tears
      Synonyms: tearful, weeping, teary, weepy, crying, sad, dolorous, dolourous
    2. adjective Afflicted with sorrow
      Synonyms: crying

    ارجاع به لغت lachrymose

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lachrymose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lachrymose

    لغات نزدیک lachrymose

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی