فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crying

ˈkraɪɪŋ ˈkraɪ-ɪŋ

گذشته‌ی ساده:

cried

شکل سوم:

cried

سوم‌شخص مفرد:

cries

معنی و نمونه‌جمله

adjective

جارزننده، آشکار، گریان، مبرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a crying need

نیاز مبرم

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crying

  1. adjective weeping
    Synonyms:
    tearful sobbing mourning sorrowing
  1. adjective demanding attention
    Synonyms:
    urgent critical crucial pressing compelling severe

Idioms

for crying out loud

(عامیانه ـ حرف ندا حاکی از تعجب یا آزردگی) ای وای!

لغات هم‌خانواده crying

  • adjective
    crying
  • verb - transitive
    cry

ارجاع به لغت crying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crying

لغات نزدیک crying

پیشنهاد بهبود معانی