فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Dripping

    ˈdrɪpɪŋ ˈdrɪpɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    dripped

    شکل سوم:

    dripped

    سوم‌شخص مفرد:

    drips

    شکل جمع:

    drippings

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adverb

    چکیده گوشت ،اشک کباب ،جزغال ،(صدای)چکیدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    dripping wet

    خیس خیس

    Kabob drippings can be used later.

    چربی کباب را می‌شود بعداً مصرف کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dripping

    1. verb let or cause to fall in drops
      Synonyms:
      dropping leaking exuding seeping dribbling trickling plopping weeping jerking boring
      Antonyms:
      pouring
    1. noun a liquid (as water) that flows in drops (as from the eaves of house)
      Synonyms:
      drippage
    1. noun the sound of a liquid falling drop by drop
      Synonyms:
      drip
    1. adverb extremely wet
      Synonyms:
      soaking sopping

    ارجاع به لغت dripping

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dripping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dripping

    لغات نزدیک dripping

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    cut off deposit wild animal vegetable Valentine's Day America unfriendly uncountable tomato television telephone teenage magazine strawberry sports magazine shoe به‌طور عرفانی به گوش رسیدن به‌هرحال بینی پی‌پی پیراهن بافتنی پیراهن‌ خواب تحت تحت استعمار تحت امر تحت این شرایط تحت‌تأثیر تحت‌تعقیب تحت فشار تحت قیمومت