گذشتهی ساده:
growledشکل سوم:
growledسومشخص مفرد:
growlsوجه وصفی حال:
growlingشکل جمع:
growlsغرغر کردن، خرناس کشیدن، صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog did not bark but growled menacingly.
سگ پارس نکرد؛ ولی بهطور تهدیدآمیزی غرید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «growl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/growl