فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whoop

wuːp wuːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    whooped
  • شکل سوم:

    whooped
  • سوم شخص مفرد:

    whoops
  • وجه وصفی حال:

    whooping
  • شکل جمع:

    whoops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb
    صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاه سرفه، فریاد، صدای جغد و مانند آن، فریاد کردن
    • - The winners left the field with a whoop of joy.
    • - برندگان با غریو شادی زمین بازی را ترک کردند.
    • - Owls whooped all night.
    • - تمام شب جغدها هو می‌کشیدند.
    • - The spectators cried and whooped loudly.
    • - تماشاچیان با صدای بلند فریاد و هورا کشیدند.
    • - This hat is not worth a whoop.
    • - این کلاه یک غاز نمی‌ارزد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whoop

  1. noun, verb hurrah
    Synonyms: bellow, boo, cheer, cry, cry out, holler, hoot, howl, jeer, scream, shout, shriek, squawk, yell

Idioms

  • not worth a whoop

    (امریکا - عامیانه) کاملاً بی‌ارزش

  • whoop it up

    (امریکا - عامیانه) 1- سر و صدا راه انداختن (برای مثال در مهمانی)، جیغ و داد و شادی کردن 2- مشتاق کردن، بازار گرمی کردن

ارجاع به لغت whoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whoop

لغات نزدیک whoop

پیشنهاد بهبود معانی