فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whoop

wuːp wuːp

گذشته‌ی ساده:

whooped

شکل سوم:

whooped

سوم‌شخص مفرد:

whoops

وجه وصفی حال:

whooping

شکل جمع:

whoops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاه سرفه، فریاد، صدای جغد و مانند آن، فریاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The winners left the field with a whoop of joy.

برندگان با غریو شادی زمین بازی را ترک کردند.

Owls whooped all night.

تمام شب جغدها هو می‌کشیدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The spectators cried and whooped loudly.

تماشاچیان با صدای بلند فریاد و هورا کشیدند.

This hat is not worth a whoop.

این کلاه یک غاز نمی‌ارزد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whoop

  1. noun, verb hurrah
    Synonyms:
    shout yell cheer cry holler scream cry out boo hoot howl jeer bellow shriek squawk

Idioms

not worth a whoop

(امریکا - عامیانه) کاملاً بی‌ارزش

whoop it up

(امریکا - عامیانه) 1- سر و صدا راه انداختن (برای مثال در مهمانی)، جیغ و داد و شادی کردن 2- مشتاق کردن، بازار گرمی کردن

ارجاع به لغت whoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whoop

لغات نزدیک whoop

پیشنهاد بهبود معانی