فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shriek

ʃriːk ʃriːk

گذشته‌ی ساده:

shrieked

شکل سوم:

shrieked

سوم‌شخص مفرد:

shrieks

وجه وصفی حال:

shrieking

شکل جمع:

shrieks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

جیغ زدن، فریاد کشیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

The women shrieked at the sight of the mouse.

زن‌ها با دیدن موش جیغ کشیدند.

The sirens shrieked.

آژیرها به صدا درآمدند.

noun countable

جیغ، فریاد، فغان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a shriek of terror

جیغ حاکی از وحشت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shriek

  1. noun, verb high-pitched scream
    Synonyms:
    yell cry shout screech squeal howl wail shrill squawk blare whoop
    Antonyms:
    peep

ارجاع به لغت shriek

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shriek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shriek

لغات نزدیک shriek

پیشنهاد بهبود معانی