فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shriek

ʃriːk ʃriːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shrieked
  • شکل سوم:

    shrieked
  • سوم شخص مفرد:

    shrieks
  • وجه وصفی حال:

    shrieking
  • شکل جمع:

    shrieks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive
    جیغ زدن، فریاد کشیدن
    • - The women shrieked at the sight of the mouse.
    • - زن‌ها با دیدن موش جیغ کشیدند.
    • - The sirens shrieked.
    • - آژیرها به صدا درآمدند.
  • noun countable
    جیغ، فریاد، فغان
    • - a shriek of terror
    • - جیغ حاکی از وحشت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shriek

  1. noun, verb high-pitched scream
    Synonyms: blare, cry, howl, screech, shout, shrill, squawk, squeal, wail, whoop, yell
    Antonyms: peep

ارجاع به لغت shriek

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shriek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shriek

لغات نزدیک shriek

پیشنهاد بهبود معانی