فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whoof

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun verb - intransitive interjection
    (صدای دمزنی عمیق و ناگهانی) هف، پف
    • - the bear's whoof
    • - هف‌هف ناگهانی خرس
  • noun verb - intransitive interjection
    هف کردن، پف پف کردن
  • noun verb - intransitive interjection
    (ندای حاکی از خوشنودی یا رفع ناراحتی) های!، های‌های!
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت whoof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whoof

لغات نزدیک whoof

پیشنهاد بهبود معانی