فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whoof

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive interjection

(صدای دمزنی عمیق و ناگهانی) هف، پف

the bear's whoof

هف‌هف ناگهانی خرس

noun verb - intransitive interjection

هف کردن، پف پف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - intransitive interjection

(ندای حاکی از خوشنودی یا رفع ناراحتی) های!، های‌های!

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت whoof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whoof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whoof

لغات نزدیک whoof

پیشنهاد بهبود معانی