Quidnunc

American: ˈkwɪdnʌŋk British: ˈkwɪdnʌŋk
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    آدم فضول، خبرکش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد quidnunc

  1. noun A person given to intruding in other people's affairs
    Synonyms: busybody, interloper, meddler, kibitzer, gossip, buttinsky, pragmatic, nosy-parker, rumormonger, nosey-parker

ارجاع به لغت quidnunc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quidnunc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quidnunc

لغات نزدیک quidnunc

پیشنهاد بهبود معانی