شکل جمع:
notorietiesانگشتنمایی، رسوایی، بدنامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His escape from jail increased his notoriety.
فرار او از زندان بدنامی او را شدیدتر کرد.
He wanted to become famous and popular but all he gained was notoriety.
او میخواست مشهور و محبوب بشود؛ ولی تنها چیزی که نصیب او شد، رسوایی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «notoriety» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/notoriety