گذشتهی ساده:
spotlightedشکل سوم:
spotlightedسومشخص مفرد:
spotlightsوجه وصفی حال:
spotlightingشکل جمع:
spotlightsنورافکن، شخصی که در زیر نورافکن صحنه نمایش قرارگرفته، چراغ نورافکن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Now as the president he was under the spotlight.
اکنون بهعنوان رئیسجمهور موردتوجه همه بود.
But his wife hated the spotlight.
ولی زنش از توجه همگانی متنفر بود.
discoveries that have recently spotlighted this subject
کشفیاتی که اخیراً این مطلب را کانون توجه کردهاند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spotlight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spotlight