گذشتهی ساده:
publicizedشکل سوم:
publicizedسومشخص مفرد:
publicizesوجه وصفی حال:
publicizingتبلیغات کردن، آگهی کردن، به اطلاع عمومی رساندن، اطلاعرسانی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That nonprofit organization used social media to publicize their upcoming fundraising event.
آن سازمان غیرانتفاعی از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی رویداد جمعآوری کمکهای مالی آتیاش استفاده کرد.
The company hired a public relations team to publicize their new product.
شرکت یک تیم روابط عمومی استخدام کرد تا برای محصول جدیدشان تبلیغات کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «publicize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/publicize