امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Play Up

American: ˈpleɪˈəp British: pleɪʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
بد رفتار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb
مهم جلوه دادن، بزرگنمایی کردن، غلو کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد play up

  1. phrasal verb emphasize
    Synonyms: accentuate, bring to the fore, call attention to, feature, highlight, italicize, magnify, make a production of, point up, stress, turn spotlight on, underline, underscore
    Antonyms: deemphasize, play down, underrate, undervalue
  2. phrasal verb Misbehave

ارجاع به لغت play up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «play up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/play up

لغات نزدیک play up

پیشنهاد بهبود معانی