گذشتهی ساده:
inkedشکل سوم:
inkedسومشخص مفرد:
inksوجه وصفی حال:
inkingشکل جمع:
inksمرکب، جوهر
We used to write our homework in (black) ink.
ما مشقهایمان را با مرکب مینوشتیم.
The ink spilled all over my notebook.
جوهر روی دفترم ریخت.
تتو (نقوشی که با سوزن و جوهر روی پوست ایجاد میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She got a new ink on her thigh last night.
دیشب روی رانش تتوی جدیدی نقش بست.
I'm thinking of getting some more ink on my back.
به این فکر میکنم که روی پشتم تتوی بیشتری داشته باشم.
جوهری کردن، مرکب زدن به، مرکبی کردن، مرکب پاشیدن به
The student inked the answers.
دانشآموز پاسخها را جوهری کرد.
She inked the pen.
به قلم مرکب زد.
تتو زدن
She asked me to ink her favorite quote on her wrist.
او از من خواست که نقلقول محبوبش را روی مچ دستش تتو بزنم.
My friend inks people for a living.
دوست من برای امرار معاش به مردم تتو میزند.
انگلیسی آمریکایی امضا کردن
The seller is ready to ink the contract.
فروشنده آمادهی امضای قرارداد است.
Please ink the contract before the end of the day.
لطفا پیش از پایان روز قرارداد را امضا کنید.
کشیدن، نوشتن (با جوهر)
The artist inked a beautiful portrait of the old man.
این هنرمند پرترهی زیبایی از پیرمرد کشید.
She carefully inked her name at the bottom of the page.
او با دقت نام خود را در پایین صفحه نوشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ink» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ink