امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Injury Time

ˈɪndʒəri taɪm ˈɪndʒəri taɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
انگلیسی بریتانیایی ورزش وقت تلف شده، وقت اضافه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- They scored two goals in injury time .
- آنها در وقت اضافه دو گل زدند.
- He kicked his fourth penalty in injury time.
- او چهارمین پنالتی خود را در وقت اضافه زد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت injury time

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «injury time» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/injury-time

لغات نزدیک injury time

پیشنهاد بهبود معانی