انگلیسی بریتانیایی ورزش وقت تلف شده، وقت اضافه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They scored two goals in injury time .
آنها در وقت اضافه دو گل زدند.
He kicked his fourth penalty in injury time.
او چهارمین پنالتی خود را در وقت اضافه زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «injury time» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/injury-time