آخرین به‌روزرسانی:

Hearsay

ˈhɪrseɪ ˈhɪəseɪ

معنی و نمونه‌جمله

noun

شایعه، آوازه، خبر، شنیده، سخن سرزبانی ،تواتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

It's nothing but hearsay.

چیزی جز شایعه نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hearsay

  1. noun unsubstantiated information
    Synonyms:
    gossip rumor report talk noise comment talk of the town word of mouth grapevine scuttlebutt mere talk leak rumble cry clothesline scandal
    Antonyms:
    truth reality evidence proof testimony

ارجاع به لغت hearsay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hearsay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hearsay

لغات نزدیک hearsay

پیشنهاد بهبود معانی