Hearsay

ˈhɪrseɪ ˈhɪəseɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
شایعه، آوازه، خبر، شنیده، سخن سرزبانی ،تواتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- It's nothing but hearsay.
- چیزی جز شایعه نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hearsay

  1. noun unsubstantiated information
    Synonyms: clothesline, comment, cry, gossip, grapevine, leak, mere talk, noise, report, rumble, rumor, scandal, scuttlebutt, talk, talk of the town, word of mouth
    Antonyms: evidence, proof, reality, testimony, truth

ارجاع به لغت hearsay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hearsay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hearsay

لغات نزدیک hearsay

پیشنهاد بهبود معانی