با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Supposition

ˌsʌpəˈzɪʃn ˌsʌpəˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فرض، ظن، حدس، گمان، پندار، انگاشت، تصور، (در جمع) حدسیات، مفروضات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supposition

  1. noun guess, belief
    Synonyms: apriorism, assumption, condition, conjecture, doubt, guessing, guesstimate, guesswork, hunch, hypothesis, idea, likelihood, notion, opinion, posit, postulate, postulation, premise, presumption, presupposition, rough guess, shot in the dark, sneaking suspicion, speculation, stab in the dark, suppose, surmise, suspicion, theory, thesis, view
    Antonyms: fact, knowledge, proof, reality

لغات هم‌خانواده supposition

ارجاع به لغت supposition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supposition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supposition

لغات نزدیک supposition

پیشنهاد بهبود معانی