ادعا، قرار دادن، ثابت کردن، فرض کردن، فرض
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His glance had stayed posited on the spot.
نگاهش به آن نقطه دوخته شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «posit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/posit