گذشتهی ساده:
earthedشکل سوم:
earthedسومشخص مفرد:
earthsوجه وصفی حال:
earthingشکل جمع:
earthsشکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای اول: Earth
در معنای چهارم و ششم در انگلیسی آمریکایی بهجای earth از ground استفاده میشود.
زمین، کرهی زمین، سیارهی زمین (سومین سیارهی نزدیک به خورشید که انسانها بر روی آن زندگی میکنند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The earth revolves around the Sun.
زمین به دور خورشید میچرخد.
From the moon, the Earth looks like a blue marble.
از سطح ماه، زمین شبیه تیلهای آبی به نظر میرسد.
The Earth is the fifth largest planet of the solar system.
زمین ازنظر بزرگی پنجمین سیارهی منظومهی شمسی است.
زمین، خشکی، سطح زمین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The balloon slowly descended to the earth.
بالون بهآرامی به سمت زمین پایین آمد.
The children lay on the earth, watching the clouds.
بچهها روی سطح زمین دراز کشیدند و به ابرها نگاه کردند.
The sailor was happy to feel the earth under his feet.
ملوان خوشحال بود که خشکی را زیر پای خود احساس میکرد.
خاک (مادهای قهوهایرنگ و نرم در سطح زمین که گیاهان در آن رشد میکنند)
This clayey earth is not good for agriculture.
این خاک رسی به درد کشاورزی نمیخورد.
good earth in a broad valley
خاک خوب در درهای پهناور
The seeds must be planted in moist earth.
دانهها باید در خاک مرطوب کاشته شوند.
انگلیسی بریتانیایی برق سیم ارت، سیم اتصال به زمین (سیمی که دستگاههای برقی را به زمین وصل میکند تا از برقگرفتگی جلوگیری شود)
Check the earth before using electrical devices.
قبلاز استفاده از دستگاههای برقی، سیم ارت را بررسی کنید.
An electric shock is less likely if the earth connection is properly set up.
در صورتی که اتصال سیم ارت بهدرستی برقرار شده باشد، احتمال برقگرفتگی کمتر است.
گودال، حفره، لانه، پناهگاه، سوراخ، خانه (حفرهای در زمین که حیواناتی مانند روباه در آن زندگی میکنند)
The rabbit lived in an earth under the tree.
خرگوش در حفرهای زیر درخت زندگی میکرد.
The fox went back to its earth after a long hunt.
روباه پساز شکاری طولانی به گودالش بازگشت.
انگلیسی آمریکایی برق به سیم ارت وصل کردن (بهکار بردن سیم ارت برای اتصال دستگاه برقی به زمین)
All machines in the factory are earthed.
تمام ماشینآلات کارخانه به سیم ارت وصل شدهاند.
The electrical equipment must be earthed before use.
برای جلوگیری از شوک الکتریکی، تجهیزات برقی باید قبلاز استفاده به سیم ارت وصل شوند.
دنیای فانی، جهان مادی، دنیای خاکی
No treasure on earth can equal inner peace.
هیچ گنجی در جهان مادی با آرامش درونی برابری نمیکند.
She felt torn between the spiritual world and the desires of the earth.
او بین دنیای روحانی و خواستههای دنیای مادی دچار دوگانگی شده بود.
جهانیان، ساکنان زمین، انسانها، مردم زمین، زمینیان، بشر
If Earth doesn’t act now, the consequences will be irreversible.
اگر بشر اکنون اقدام نکند، پیامدها جبرانناپذیر خواهند بود.
Earth must unite to face this global threat.
تمام ساکنان زمین باید برای مقابله با این تهدید جهانی متحد شوند.
خاک، سرزمین (کشور یا منطقهای خاص)
this English Earth
(شکسپیر) این سرزمین انگلستان
This ancient earth has witnessed countless events throughout history.
این سرزمین باستانی در طول تاریخ شاهد رویدادهای بیشماری بوده است.
جسم خاکی، پیکر فانی، تن زمینی (برای اشاره به موجودیت فناپذیر و خاکی انسان)
After death, the soul ascended, and the earth was buried.
پساز مرگ، روح عروج کرد و جسم در خاک مدفون شد.
This earth rose from dust and shall return to dust.
این پیکر فانی از خاک برخاست و به خاک بازخواهد گشت.
امور دنیوی، لذات دنیوی، تعلقات دنیوی
The earth is fleeting, but spiritual fulfillment lasts forever.
لذات دنیوی زودگذرند، اما رضایت معنوی برای همیشه باقی میماند.
He was too absorbed in earth to think about his spiritual growth.
او بهقدری غرق در امور دنیوی بود که به رشد معنوی خود فکر نمیکرد.
مجازی ثروت هنگفت، پول خیلی زیاد، دارایی زیاد، پول بسیار
That car costs the earth.
آن اتومبیل خیلی گران است.
They live as if they have the earth to spend.
آنها طوری زندگی میکنند که انگار پول خیلی زیادی برای خرج کردن دارند.
در خاک پنهان کردن، به زیر خاک راندن، با خاک پوشاندن
The animal earthed itself in a burrow.
حیوان خود را در لانهای زیر زمین پنهان کرد.
The workers earthed the cables to prevent electrical hazards.
کارگران کابلها را با خاک پوشاندند تا از خطرات برق گرفتگی جلوگیری کنند.
(earth up) (گیاهان) خاک دادن، خاکدهی کردن، خاک ریختن
She carefully earthed up the plants.
او با دقت گیاهان را خاکدهی کرد.
He earthed up the potatoes to protect them from the frost.
او پای سیبزمینیها خاک ریخت تا از یخزدگی آنها جلوگیری کند.
(حیوانات) در خاک پنهان شدن، زیر زمین مخفی شدن
The badger earthed to avoid the hounds.
گورکن برای فرار از سگها در خاک پنهان شد.
The rabbit quickly earthed to escape the predator.
خرگوش برای فرار از شکارچی، سریعاً در زیر زمین مخفی شد.
the (four) corners of the earth (or world)
از هر طرف، اکناف جهان، چهار گوشهی جهان
(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همهچیز بهویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن
charge (or cost or pay) (somebody) the earth
(انگلیس - عامیانه) بسیار گران بودن، خیلی تمام شدن
واقعبین شدن، از عرش به زیر آمدن
(انگلیس) پنهان شدن، به سوراخ (یا لانهی خود) پناه بردن
look (or be or feel) like nothing on earth
عجیب و غریب، زشت و بد
برای تشدید معنی و معمولاً بعد از what و why و who و where به کار میرود
(شکار) جستجو کردن، (پس از جستجو) یافتن
جاهای دورافتاده، جاهای دوردست، آن سوی دنیا
حداکثر کوشش خود را کردن، زمین و زمان را به هم زدن، چهاوچها کردن
آسمان و زمین را به هم دوختن، بیشترین سعی خود را کردن
the meek shall inherit the earth
(انجیل) دنیا از آن افتادگان خواهد بود
(انجیل) صالح و خوب، نیکومنش
how, what, why, etc. on earth...
اصلاً چطور/چی/چرا/چهکسی/چهوقت...؟ (برای ابراز احساس شدید نارضایتی، تعجب، شک و سردرگمی دربارهی اتفاق یا موضوعی غیرقابل باور)
کلمه "earth" در زبان انگلیسی به معنای "زمین" است و یکی از واژههای کلیدی در زبان و فرهنگ است. این واژه به چندین مفهوم مختلف اشاره دارد که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
۱. تعریف زمین
زمین به عنوان سومین سیاره از لحاظ فاصله از خورشید، در منظومه شمسی قرار دارد. این سیاره تنها مکانی است که به طور قطع وجود حیات در آن تأیید شده است. زمین حدود ۴.۵ میلیارد سال پیش شکل گرفته و دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که آن را برای زندگی مناسب میسازد، از جمله وجود آب مایع، جو مناسب و دماهای قابل تحمل.
۲. ساختار زمین
زمین از چند لایه تشکیل شده است: هسته داخلی، هسته خارجی، گوشته و پوسته. هسته داخلی عمدتاً از آهن و نیکل تشکیل شده و در دماهای بسیار بالا قرار دارد. هسته خارجی مایع است و حرکت آن باعث ایجاد میدان مغناطیسی زمین میشود. گوشته، که حجم بیشتری از زمین را اشغال کرده، به طور عمده از سنگهای سیلیکاتی تشکیل شده و پوسته زمین نازکترین لایه است که ما روی آن زندگی میکنیم.
۳. زمین در فرهنگ و زبان
در زبانهای مختلف، واژه "زمین" معانی مختلفی دارد. به عنوان مثال، در ادبیات، زمین میتواند نماد زندگی، ثروت، و حتی مرگ باشد. در برخی فرهنگها، زمین به عنوان مادر یا نماد باروری شناخته میشود. در زبان فارسی، ما واژههایی مانند "خاک" و "زمین" داریم که هر کدام معانی خاص خود را دارند.
۴. زمینشناسی و محیط زیست
زمینشناسی به مطالعه ساختار و تاریخ زمین میپردازد و شامل عناصری مانند زلزلهها، آتشفشانها و تغییرات اقلیمی است. این علم به ما کمک میکند تا فرآیندهای طبیعی را درک کنیم و تأثیرات انسانی بر محیط زیست را شناسایی کنیم. حفظ محیط زیست و مقابله با تغییرات اقلیمی از جمله چالشهای بزرگ عصر حاضر به شمار میرود.
۵. زمین و فناوری
توسعه فناوریهای فضایی و اکتشافات فضایی، ما را قادر ساختهاند تا زمین را از فضا مشاهده کنیم و اطلاعات دقیقی درباره آن جمعآوری کنیم. تصاویر ماهوارهای به ما در مدیریت منابع طبیعی، پیشبینی بلایای طبیعی و نظارت بر تغییرات اقلیمی کمک میکنند.
۶. نکات جالب درباره زمین
- زمین تنها سیارهای است که در آن آب مایع به وفور وجود دارد.
- حدود ۷۱ درصد از سطح زمین را آب پوشانده است.
- زمین دارای یک میدان مغناطیسی است که از ما در برابر اشعههای مضر خورشید محافظت میکند.
- زمین در حال حاضر در حال تجربه تغییرات اقلیمی شدید است که ناشی از فعالیتهای انسانی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «earth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/earth