فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Topsoil

ˈtɑːpsɔɪl ˈtɒpsɔɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
زیست‌شناسی روخاک، خاک سطحی، خاک سطحی را برداشتن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد topsoil

  1. noun the layer of soil on the surface
    Synonyms:
    surface soil

ارجاع به لغت topsoil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «topsoil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/topsoil

لغات نزدیک topsoil

پیشنهاد بهبود معانی