امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gravel

ˈɡrævl ˈɡrævl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    graveled
  • وجه وصفی حال:

    graveling
  • شکل جمع:

    gravels

توضیحات

همچنین می‌توان از gravelled به‌ جای graveled استفاده کرد.

و می‌توان از gravelling به‌ جای graveling استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
زمین‌شناسی شن، ریگ، ماسه، سنگ‌ریزه، رمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a gravel road
- راه پوشیده از ریگ
- The driveway was covered in a layer of gravel.
- راه‌رو با یک لایه شن پوشیده شده بود.
noun uncountable
پزشکی سنگ مثانه، سنگ کلیه
- The doctor diagnosed the patient with gravel.
- پزشک تشخیص داد که بیمار مبتلا به سنگ کلیه است.
- It is important to drink plenty of water to help flush out gravel from the urinary system.
- نوشیدن مقدار زیادی آب برای کمک به دفع سنگ مثانه از سیستم ادراری مهم است.
verb - transitive
با شن پوشاندن، شن پاشیدن
- She decided to gravel the driveway to give it a fresh and tidy appearance.
- او تصمیم گرفت مسیر ورودی را با شن بپوشاند تا ظاهری تمیز و مرتب به آن بدهد.
- The construction workers will gravel the pathway leading to the garden for better accessibility.
- کارگران ساختمانی مسیر منتهی به باغ را برای دسترسی بهتر شن می‌پاشند.
verb - transitive
گیج کردن، پریشان کردن
- I was completely graveled by her reasoning.
- استدلال او مرا کاملاً گیج کرد.
- The complex math problem gravelled the students, confounding their efforts to find a solution.
- مسئله‌ی پیچیده‌ی ریاضی دانش‌آموزان را گیج کرد و تلاش آن‌ها برای یافتن راه‌حل را مختل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gravel

  1. noun pebbles
    Synonyms: rocks, stones, shale, crushed rock, macadam, screenings, sand, tailings

ارجاع به لغت gravel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gravel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gravel

لغات نزدیک gravel

پیشنهاد بهبود معانی