شکل جمع:
turfsچمن، کلوخ چمنی، لایهی چمن (قطعهای از خاک و چمن)
شکل جمع این کلمه در انگلیسی بریتانیایی: turves
We sat on the soft turf and had a picnic under the trees.
ما روی چمن نرم نشستیم و زیر درختان پیکنیک داشتیم.
The soccer field had a smooth, green turf that made playing a joy.
زمین فوتبال دارای لایهی چمنی صاف و سبز بود که بازی کردن را لذتبخش میکرد.
(the turf) ورزش اسبدوانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She made a fortune through her investments in the turf.
او از طریق سرمایهگذاری در ورزش اسبدوانی ثروت زیادی به دست آورد.
The turf attracts gamblers and horse lovers from all over the world.
مسابقات اسبدوانی قماربازان و علاقهمندان به اسب را از سراسر جهان جذب میکند.
حوزه، قلمرو، زمینه، حیطه، محدوده (موضوعی که شخصی یا گروهی، دانش یا نفوذ بالایی در آن دارند)
She didn’t like others interfering in her turf at the office.
او خوشش نمیآمد که دیگران در حوزهی کاریاش در دفتر دخالت کنند.
Don’t question her in the art gallery; this is her turf.
در نگارخانه از او سوال نکن؛ این قلمروی اوست.
قلمرو، محدوده، منطقه (محلی که گروهی آن را مال خود میدانند)
The gang's turf extends to the river.
قلمرو گروه اراذل تا رودخانه امتداد دارد.
Territorial disputes arise when two groups claim the same turf.
اختلافات سرزمینی زمانی رخ میدهد که دو گروه ادعای مالکیت بر منطقهای را دارند.
The basketball team was unbeatable on their home turf.
تیم بسکتبال در زمین خانگیاش شکستناپذیر بود.
با چمن پوشاندن، چمنکاری کردن
We plan to turf the backyard before summer begins.
ما قصد داریم قبلاز شروع تابستان حیاط پشتی را چمنکاری کنیم.
After construction was finished, the city turfed the park area around the building.
پساز اتمام ساختوساز، شهرداری محوطهی اطراف ساختمان را چمنپوش کرد.
(انگلیس) دور انداختن، مرخص کردن، بیرون کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turf