فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corruptive

kəˈrəptɪv kəˈrəptɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    تباه‌کننده، فساد‌آمیز، مستعد تباهی
    • - the corruptive influence of narcotics
    • - اثر تباه‌کننده‌ی مواد مخدر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corruptive

  1. adjective Morally detrimental
    Synonyms: contaminative, demoralizing, perversive, unhealthy, unwholesome, pestiferous

ارجاع به لغت corruptive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corruptive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corruptive

لغات نزدیک corruptive

پیشنهاد بهبود معانی