با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Pestiferous

    peˈstɪfərəs peˈstɪfərəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    طاعون‌آور، طاعون‌زده، فاسد‌کننده اخلاق دیگری، مسری، مضر، آزار‌‌دهنده، عفونی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pestiferous

    1. adjective Causing irritation or annoyance
      Synonyms: harmful, annoying, bothersome, virulent, toxic, unhealthy, pestilential, plaguey, contagious, diseased, pestilent, infectious, galling, noisome, irritating, noxious, nettlesome, pernicious, pesky, pestering, plaguy, teasing, vexatious, vexing
    2. adjective Contaminated with infecting organisms; ; - Jane Austen
      Synonyms: dirty
    3. adjective Tending to corrupt or pervert
      Synonyms: corruptive, perversive

    ارجاع به لغت pestiferous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pestiferous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pestiferous

    لغات نزدیک pestiferous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی