امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Plaguey

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین plaguy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار plaguey رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
آزاررسان، آزاردهنده، مزاحم، مشکل‌ساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- These plaguey mosquitoes won't let me sleep at night.
- این پشه‌های مزاحم اجازه نمی‌دهند شب‌ها بخوابم.
- That plaguy noise from the construction site is driving me crazy.
- آن صدای آزاردهنده از محل ساخت‌وساز مرا دیوانه می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plaguey

  1. adjective Causing irritation or annoyance
    Synonyms:
    plaguy pestiferous pestilent annoying bothersome galling irritating nettlesome pesky pestilential pestering teasing vexatious vexing
  1. adverb In a disagreeable manner
    Synonyms:
    plaguy plaguily

ارجاع به لغت plaguey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plaguey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plaguey

لغات نزدیک plaguey

پیشنهاد بهبود معانی