با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Putrefaction

ˌpjuːtrɪˈfækʃn̩ ˌpjuːtrɪˈfækʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فساد، تعفن، عفونت، پوسیدگی، گندیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد putrefaction

  1. noun The condition of being decayed
    Synonyms: rot, decomposition, breakdown, decay, deterioration, disintegration, putrescence, putridness, rottenness, spoilage, rotting
  2. noun Moral perversion; impairment of virtue and moral principles
    Synonyms: corruption, degeneracy, depravation, depravity

ارجاع به لغت putrefaction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «putrefaction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/putrefaction

لغات نزدیک putrefaction

پیشنهاد بهبود معانی