آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Rot

    rɑːt rɒt

    گذشته‌ی ساده:

    rotted

    شکل سوم:

    rotted

    سوم‌شخص مفرد:

    rots

    وجه وصفی حال:

    rotting

    معنی rot | جمله با rot

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb C2

    پوسیدن، ضایع شدن، فاسد کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    If you don't put the meat in the refrigerator, it will rot.

    اگر گوشت را در یخچال نگذاری، فاسد خواهد شد.

    rotten apples

    سیب‌های پوسیده

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    rotten meat

    گوشت فاسد

    rotten wood

    چوب پوسیده

    rotten egg

    تخم‌مرغ گندیده

    Her teeth rotted off one after another.

    دندان‌هایش یکی پس از دیگری پوسیدند و افتادند.

    I rotted in jail for ten long years.

    ده سال آزگار در زندان پوسیدم.

    civilizations that rotted and disappeared

    تمدن‌هایی که رو به زوال گذاشتند و ناپدید شدند

    Heavy rains rotted the wheat.

    باران‌های سنگین گندم‌ها را فاسد کرد.

    The rot begins as soon as the fish are killed.

    به مجرد کشته‌شدن ماهی‌ها گندیدگی آن‌ها شروع می‌شود.

    foot rot

    پاتبسی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rot

    1. noun corrosion, disintegration
      Synonyms:
      decay decomposition deterioration mold blight putrefaction canker putrescence
      Antonyms:
      growth development building
    1. noun garbage, nonsense
      Synonyms:
      nonsense rubbish balderdash drivel stuff and nonsense foolishness silliness claptrap hogwash bunk guff poppycock hooey bilge moonshine tommyrot
      Antonyms:
      truth
    1. verb corrode, deteriorate
      Synonyms:
      decay spoil decline worsen break down decompose degenerate disintegrate crumble deteriorate go bad perish waste away languish wither fester go downhill sink descend retrograde corrupt debase demoralize deprave pervert taint warp stain putrefy molder debauch disimprove turn go to pot
      Antonyms:
      grow flourish build

    سوال‌های رایج rot

    گذشته‌ی ساده rot چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rot در زبان انگلیسی rotted است.

    شکل سوم rot چی میشه؟

    شکل سوم rot در زبان انگلیسی rotted است.

    وجه وصفی حال rot چی میشه؟

    وجه وصفی حال rot در زبان انگلیسی rotting است.

    سوم‌شخص مفرد rot چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rot در زبان انگلیسی rots است.

    ارجاع به لغت rot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rot

    لغات نزدیک rot

    • - rosy
    • - rosy finch
    • - rot
    • - rota
    • - rotameter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.