گذشتهی ساده:
perishedشکل سوم:
perishedسومشخص مفرد:
perishesوجه وصفی حال:
perishingمردن، هلاک شدن، تلف شدن، نابود کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to perish by the blow of a tomahawk
با ضربهی تبرزین به هلاکت رسیدن
many soldiers perished
سربازان زیادی جان خود را از دست دادند
Their skeletons too have perished.
اسکلتهای آنها نیز نابود شده است.
recollection of a past long since perished
خاطرات گذشتهای که مدّتها قبل از بین رفته است
We shall endeavor to insure that freedom shall not perish and that justice shall rule the world.
ما خواهیم کوشید (که تضمین کنیم) تا آزادی از میان نرود و عدالت در جهان حکمفرما باشد.
If wood is not painted it will perish.
اگر به چوب رنگ زده نشود، میپوسد.
Belts should be carefully examined for any signs of perishing.
برای کشف هرگونه نشانهی پوسیدگی باید تسمهها را بهدقت امتحان کرد.
اصلاً فکرش را هم نکنید!، در فکرش نباش (نباشید)!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perish