امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perish

ˈperɪʃ ˈperɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    perished
  • شکل سوم:

    perished
  • سوم‌شخص مفرد:

    perishes
  • وجه وصفی حال:

    perishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
مردن، هلاک شدن، تلف شدن، نابود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to perish by the blow of a tomahawk
- با ضربه‌ی تبرزین به هلاکت رسیدن
- many soldiers perished
- سربازان زیادی جان خود را از دست دادند
- Their skeletons too have perished.
- اسکلت‌های آن‌ها نیز نابود شده است.
- recollection of a past long since perished
- خاطرات گذشته‌ای که مدّت‌ها قبل از بین رفته است
- We shall endeavor to insure that freedom shall not perish and that justice shall rule the world.
- ما خواهیم کوشید (که تضمین کنیم) تا آزادی از میان نرود و عدالت در جهان حکم‌فرما باشد.
- If wood is not painted it will perish.
- اگر به چوب رنگ زده نشود، می‌پوسد.
- Belts should be carefully examined for any signs of perishing.
- برای کشف هرگونه نشانه‌ی پوسیدگی باید تسمه‌ها را به‌دقت امتحان کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perish

  1. verb die, decline, decay
    Synonyms: be destroyed, be killed, be lost, bite the dust, break down, buy the farm, cease, check out, collapse, corrupt, croak, crumble, decease, decompose, demise, depart, disappear, disintegrate, end, expire, fall, give up the ghost, go, go under, kick the bucket, lose life, OD, pass, pass away, pass on, rot, succumb, vanish, waste, wither
    Antonyms: give birth, revive

Idioms

  • perish the thought!

    اصلاً فکرش را هم نکنید!، در فکرش نباش (نباشید)!

ارجاع به لغت perish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perish

لغات نزدیک perish

پیشنهاد بهبود معانی