با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kick The Bucket

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • idiom
    (عامیانه) مردن
  • idiom
    مردن، نفس آخر را کشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kick the bucket

  1. verb die
    Synonyms: bite the dust, buy the farm, cash in one's chips, cease living, croak, expire, go belly up, go to the wall, go west, meet one's maker, pass away, pass on, shove off, succumb

ارجاع به لغت kick the bucket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kick the bucket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kick-the-bucket

لغات نزدیک kick the bucket

پیشنهاد بهبود معانی