پلیدی، آلودگی، آلایش، ناپاکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
People were furious at this defilement of the countryside.
مردم از آلودگی مناطق روستایی، بسیار خشمگین بودند.
He tries to purify his mind of all kinds of defilement.
او سعی میکند ذهن خود را از هر نوع ناپاکی پاک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «defilement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defilement