فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Defilement

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پلیدی، آلودگی، آلایش، ناپاکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

People were furious at this defilement of the countryside.

مردم از آلودگی مناطق روستایی، بسیار خشمگین بودند.

He tries to purify his mind of all kinds of defilement.

او سعی می‌کند ذهن خود را از هر نوع ناپاکی پاک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defilement

  1. noun degradation
    Synonyms:
    corruption contamination debasement befoulment

ارجاع به لغت defilement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defilement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/defilement

لغات نزدیک defilement

پیشنهاد بهبود معانی