امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Honesty

ˈɑːnəsti ˈɒnəsti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    honesties

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
راستکاری، درستکاری، درستی، امانت، دیانت، صداقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Nobody doubted his honesty.
- هیچ‌کس در درستی او تردید نداشت.
- Honesty is the best policy.
- بهترین روش درستکاری است.
- I believe in the honesty of his word.
- من به صداقت حرف‌های او ایمان دارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honesty

  1. noun truthfulness, candidness
    Synonyms:
    bluntness candor confidence conscientiousness equity evenhandedness fairness faithfulness fidelity frankness genuineness goodness honor impeccability incorruptibility integrity justness loyalty morality openness outspokenness plainness principle probity rectitude reputability responsibility right scrupulousness self-respect sincerity soundness straightforwardness straightness trustiness trustworthiness uprightness veracity virtue
    Antonyms:
    artifice cheating deceit deception dishonesty duplicity falsehood fraud fraudulence lying treachery

لغات هم‌خانواده honesty

  • noun
    honesty

ارجاع به لغت honesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «honesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/honesty

لغات نزدیک honesty

پیشنهاد بهبود معانی