فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conscientiousness

ˌkɑːnʃiˈenʃəsnəs ˌkɒnʃiˈenʃəsnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

وظیفه‌شناسی، وجدان‌مندی، وجدان‌مداری، درستکاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His conscientiousness impressed the faculty members.

وظیفه‌شناسی‌اش اعضای هیئت علمی را تحت‌تأثیر قرار داد.

His colleagues admired him for his conscientiousness and hard work.

همکارانش او را به‌خاطر درستکاری و سخت‌کوشی‌اش تحسین می‌کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He displayed conscientiousness in his work by double-checking his calculations and ensuring accuracy.

او با بررسی مجدد محاسبات و اطمینان از صحت آن‌ها، وجدان‌مندی در کار خود را نشان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conscientiousness

  1. noun scrupulousness
    Synonyms:
    honesty uprightness honor faithfulness dutifulness exactitude mindfulness incorruptibility veracity steadfastness punctiliousness pains
    Antonyms:
    negligence indifference nonchalance

ارجاع به لغت conscientiousness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conscientiousness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conscientiousness

لغات نزدیک conscientiousness

پیشنهاد بهبود معانی