فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overheat

ˌoʊvərˈhiːt ˌəʊvəˈhiːt

گذشته‌ی ساده:

overheated

شکل سوم:

overheated

سوم‌شخص مفرد:

overheats

وجه وصفی حال:

overheating

معنی‌ها

verb - transitive

زیاد گرم کردن، دو آتشه کردن، برافروختن

verb - transitive

تحریک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - intransitive

گرم شدن فراتر از نقطه ایمن یا مطلوب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overheat

  1. verb to become hot
    Synonyms:
    bake blister heat up too much heat too much

لغات هم‌خانواده overheat

  • verb - intransitive
    heat
  • verb - transitive
    overheat

ارجاع به لغت overheat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overheat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overheat

لغات نزدیک overheat

پیشنهاد بهبود معانی