آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مهر ۱۴۰۴

    Bake

    beɪk beɪk

    گذشته‌ی ساده:

    baked

    شکل سوم:

    baked

    سوم‌شخص مفرد:

    bakes

    وجه وصفی حال:

    baking

    شکل جمع:

    bakes

    معنی bake | جمله با bake

    verb - intransitive verb - transitive A2

    غذا و آشپزی پختن (در فر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    Sherry baked me a cake.

    شری برایم کیک پخت.

    They bake the bread in a traditional clay oven.

    آن‌ها نان را در تنور سنتی می‌پزند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    freshly baked bread

    نان تازه (از تنور درآمده)

    They make ninety kilograms of bread in each baking.

    در هر پخت نود کیلو نان طبخ می‌کنند.

    verb - intransitive verb - transitive

    پختن (خاک یا گل)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The villagers baked the clay tiles before using them on the roof.

    روستاییان قبل‌از استفاده‌ی آجرهای گلی روی سقف، آن‌ها را پختند.

    In traditional methods, bricks are baked in open-air kilns.

    در روش‌های سنتی، آجرها در کوره‌های روباز پخته می‌شوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    sun-baked soil

    زمین سفت و خشک در اثر تابش خورشید

    verb - intransitive informal

    خیلی گرم شدن، داغ شدن، از گرما پختن

    We were baking under the sun all afternoon.

    تمام بعدازظهر زیر آفتاب پختیم.

    It’s baking outside — don’t forget your hat!

    بیرون خیلی گرمه؛ یادت نره کلاهت رو برداری!

    noun countable

    غذا و آشپزی خوراک، غذا (خوراک ترکیبی پخته‌شده در فر)

    My favorite comfort food is a potato and cheese bake.

    خوراک سیب‌زمینی و پنیر، غذای دل‌خواهم است.

    She served a creamy pasta bake for dinner.

    او برای شام پاستای خامه‌ای سرو کرد.

    noun countable

    غذا و آشپزی شیرینی، کیک (پخته‌شده در فر)

    She made a chocolate bake for her friend’s birthday.

    او کیک شکلاتی‌ای برای تولد دوستش درست کرد.

    For the school competition, everyone prepared their best bakes.

    برای مسابقه‌ی مدرسه، همه بهترین شیرینی‌های خود را آماده کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bake

    1. verb cook in oven
      Synonyms:
      warm heat cook simmer stew scorch melt

    لغات هم‌خانواده bake

    • noun
      baker, bakery
    • adjective
      baked
    • verb - transitive
      bake

    سوال‌های رایج bake

    گذشته‌ی ساده bake چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bake در زبان انگلیسی baked است.

    شکل سوم bake چی میشه؟

    شکل سوم bake در زبان انگلیسی baked است.

    وجه وصفی حال bake چی میشه؟

    وجه وصفی حال bake در زبان انگلیسی baking است.

    سوم‌شخص مفرد bake چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد bake در زبان انگلیسی bakes است.

    ارجاع به لغت bake

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bake

    لغات نزدیک bake

    • - baize
    • - baja california
    • - bake
    • - bake-off
    • - baked
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.