با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Favored

ˈfeɪvərd ˈfeɪvərd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    favors
  • وجه وصفی حال:

    favoring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    برتر، دلپذیر، شایسته، محبوب، مقرب
    • - his favored son
    • - پسر عزیزکرده‌ی او
    • - He sent one of his favored ministers.
    • - یکی از وزیران مقرب خود را فرستاد.
  • adjective
    دارای امتیازات یا محاسن (بیشتر)
    • - He is favored to win.
    • - پیش‌بینی می‌شود که او برنده خواهد بود.
  • adjective
    (در ترکیب) دارای قیافهی بخصوص، چهره
    • - ill-favored
    • - بدقیافه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد favored

  1. adjective popular
    Synonyms: advantaged, best-liked, blessed, chosen, elite, fair-haired, lucky, pet, preferred, privileged, recommended, selected, singled out, sweetheart, well-liked
    Antonyms: disfavored, unpopular

ارجاع به لغت favored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «favored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/favored

لغات نزدیک favored

پیشنهاد بهبود معانی