شکل جمع:
pet peevesچیز مایهی رنجش، حرصدرآر، اعصابخردکن، آزاردهنده، رومخ، کلافهکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Not putting things back where they belong is one of my dad’s pet peeves.
قرار ندادن وسایل در سر جایشان، از جمله کارهایی است که اعصاب پدرم را خرد میکند.
Grammatical mistakes are his pet peeve.
اشتباهات گرامری مایهی آزار او میشود.
Mum's particular pet peeve is people leaving their dirty clothes lying on the floor.
کسانی که لباس های کثیف خود را روی زمین میگذارند، به طور خاص باعث رنجش مادران میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pet peeve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pet-peeve