آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Pet Peeve

ˈpet ˈpiv ˈpet ˈpiv

شکل جمع:

pet peeves

معنی pet peeve | جمله با pet peeve

noun countable

چیز مایه‌ی رنجش، حرص‌درآر، اعصاب‌خردکن، آزاردهنده، رو‌مخ، کلافه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Not putting things back where they belong is one of my dad’s pet peeves.

قرار ندادن وسایل در سر جایشان، از جمله کارهایی است که اعصاب پدرم را خرد می‌کند.

Grammatical mistakes are his pet peeve.

اشتباهات گرامری مایه‌ی آزار او می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Mum's particular pet peeve is people leaving their dirty clothes lying on the floor.

کسانی که لباس های کثیف خود را روی زمین می‌گذارند، به طور خاص باعث رنجش مادران می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pet peeve

  1. noun personal hate
    Synonyms:
    peeve complaint grievance groan bugbear pet aversion personal vexation hateful object bete noire

ارجاع به لغت pet peeve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pet peeve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pet-peeve

لغات نزدیک pet peeve

پیشنهاد بهبود معانی