گذشتهی ساده:
bloomedشکل سوم:
bloomedسومشخص مفرد:
bloomsگلدار، شکوفهدهنده، پیشرفتکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
green plants and blooming plants
گیاهان سبز و گیاهان گلآور
She was blooming with health.
او در اوج سلامتی بود.
A blooming idiot!
بیشعور تمامعیار!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blooming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blooming