Blooming

ˈbluːmɪŋ / / ˈblʊmɪn ˈbluːmɪŋ / / ˈblʊmɪn ˈbluːmɪŋ / / ˈblʊmɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bloomed
  • شکل سوم:

    bloomed
  • سوم‌شخص مفرد:

    blooms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
گل‌دار، شکوفه‌دهنده، پیشرفت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- green plants and blooming plants
- گیاهان سبز و گیاهان گل‌آور
- She was blooming with health.
- او در اوج سلامتی بود.
- A blooming idiot!
- بی‌شعور تمام‌عیار!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blooming

  1. adjective flowering
    Synonyms: blossoming, opening, flourishing, sprouting, bearing fruit, budding, growing
    Antonyms: unfruitful, barren, sterile
  2. adjective thriving
    Synonyms: prospering, flourishing, doing well, robust, successful, growing
    Antonyms: declining, fading
  3. adjective glowing
    Synonyms: radiant, fresh, bright, bright-eyed, energetic, rosy, spry, chipper

ارجاع به لغت blooming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blooming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blooming

لغات نزدیک blooming

پیشنهاد بهبود معانی