امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unfruitful

ʌnˈfruːtfəl ʌnˈfruːtfəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بی‌بار، بی‌ثمر، بیهوده، بی‌حاصل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfruitful

  1. adjective Unable to produce offspring
    Synonyms:
    barren childless impotent infertile sterile
  1. adjective Lacking or unable to produce growing plants or crops
    Synonyms:
    barren infertile sterile fruitless arid unproductive acarpous blasted effete desert impotent infecund unprofitable. See syn. study at sterile.sterile unprofitable unprolific unrewarding useless wasted
    Antonyms:
    fruitful

ارجاع به لغت unfruitful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfruitful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unfruitful

لغات نزدیک unfruitful

پیشنهاد بهبود معانی