آخرین به‌روزرسانی:

Blossoming

گذشته‌ی ساده:

blossomed

شکل سوم:

blossomed

سوم‌شخص مفرد:

blossoms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

شکوفایی، توسعه، رونق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the blossoming of experimental theater

شکوفایی تئاتر تجربی

China is a blossoming country.

چین کشوری در حال شکوفایی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blossoming

  1. noun blooming
    Synonyms:
    flowering developing thriving flourishing budding bloom
    Antonyms:
    withering

سوال‌های رایج blossoming

گذشته‌ی ساده blossoming چی میشه؟

گذشته‌ی ساده blossoming در زبان انگلیسی blossomed است.

شکل سوم blossoming چی میشه؟

شکل سوم blossoming در زبان انگلیسی blossomed است.

سوم‌شخص مفرد blossoming چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد blossoming در زبان انگلیسی blossoms است.

ارجاع به لغت blossoming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blossoming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blossoming

لغات نزدیک blossoming

پیشنهاد بهبود معانی