با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Radiant

ˈreɪdiənt ˈreɪdiənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more radiant
  • صفت عالی:

    most radiant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
تابناک، متشعشع، پر‌جلا، درخشنده، شعاعی، ساطع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a radiant morning
- بامداد درخشان
- the radiant lights of the city
- چراغ‌های پرنور شهر
- a radiant smile
- لبخند تابناک
- radiant energy
- انرژی پرتاوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد radiant

  1. adjective bright, luminous
    Synonyms: beaming, brilliant, effulgent, gleaming, glittering, glorious, glowing, incandescent, lambent, lucent, lustrous, radiating, refulgent, resplendent, shining, sparkling, sunny
    Antonyms: cloudy, dark, dim, dull
  2. adjective happy in appearance
    Synonyms: beaming, beatific, blissful, bright, cheerful, cheery, delighted, ecstatic, gay, glad, glowing, joyful, joyous, rapturous
    Antonyms: sad

ارجاع به لغت radiant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «radiant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/radiant

لغات نزدیک radiant

پیشنهاد بهبود معانی