امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Beaming

ˈbiːmɪŋ ˈbiːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    beamed
  • شکل سوم:

    beamed
  • سوم‌شخص مفرد:

    beams

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بشاش، خوش‌رو، درخشان، پرتودار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the beaming sun
- خورشید تابناک
- a beaming smile
- لبخند درخشان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beaming

  1. adjective radiant; beautiful
    Synonyms:
    bright brilliant effulgent flashing fulgent gleaming glistening glittering glowing incandescent lambent lucent luminous refulgent scintillating sparkling
    Antonyms:
    ugly
  1. adjective very happy
    Synonyms:
    animated cheerful genial grinning joyful radiant shining smiling sparkling sunny
    Antonyms:
    frowning sad sullen unhappy

ارجاع به لغت beaming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beaming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beaming

لغات نزدیک beaming

پیشنهاد بهبود معانی