امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ruddy

ˈrʌdi ˈrʌdi ˈrʌdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شنجرفی، گلچهره، سرخ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a ruddy complexion
- رنگ و روی سرخ و سفید
- a ruddy lie
- دروغ محض
- What's the ruddy matter?
- چه مرگته؟
adjective
رنگ قرمز رنگ، گلگون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruddy

  1. adjective pinkish, blushing
    Synonyms: blooming, blowsy, bronzed, crimson, florid, flush, flushed, fresh, full-blooded, glowing, healthy, pink, red, red-complexioned, reddish, roseate, rosy, rubicund, ruby, sanguine, scarlet
    Antonyms: pale

ارجاع به لغت ruddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruddy

لغات نزدیک ruddy

پیشنهاد بهبود معانی