آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Ruddy

ˈrʌdi ˈrʌdi

معنی ruddy | جمله با ruddy

adjective

رنگ قرمز، گلگون، سرخ، سرخ‌گون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

Children came back from playing in the snow with ruddy faces.

بچه‌ها بعداز بازی در برف با صورت‌های سرخ به خانه برگشتند.

The farmer had a ruddy complexion from working outdoors every day.

کشاورز به‌خاطر کار روزانه در فضای باز، چهره‌ای قرمز داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a ruddy complexion

رنگ و روی سرخ و سفید

adjective adverb informal

انگلیسی بریتانیایی قدیمی لعنتی، کوفتی (به‌جای کلمه‌ی bloody برای بیان خشم استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

That ruddy alarm clock didn’t ring this morning.

اون ساعت زنگ‌دار کوفتی امروز صبح زنگ نزد.

Ruddy traffic made me late for work.

ترافیک لعنتی باعث شد دیر به سر کار برسم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

What's the ruddy matter?

چه مرگته؟

a ruddy lie

دروغ محض

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ruddy

  1. adjective pinkish, blushing
    Antonyms:

ارجاع به لغت ruddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ruddy

لغات نزدیک ruddy

پیشنهاد بهبود معانی