امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rubicund

ˈruːbɪkənd ˈruːbɪkənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
رنگ مایل به قرمز، سرخی، رخ‌رو، سرخ رنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- her rubicund cheeks
- گونه‌های سرخش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rubicund

  1. adjective Of a healthy reddish color
    Synonyms: ruddy, florid, rosy, red, flushed, rubescent, reddish, sanguine, blooming, flush, colored, full-blooded, rosy cheeked, glowing, healthy, suffused

ارجاع به لغت rubicund

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rubicund» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rubicund

لغات نزدیک rubicund

پیشنهاد بهبود معانی