مجازی خط مرزی (محدودکننده)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She knew that accepting the promotion would be crossing her personal Rubicon.
او میدانست که پذیرش ترفیع به معنای عبور از خط مرزی شخصیاش است.
He knew that stepping over the Rubicon would change his life forever.
او میدانست که عبور از خط مرزی زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «Rubicon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rubicon