با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Plausible

ˈplɑːzəbl ˈplɔːzəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more plausible
  • صفت عالی:

    most plausible

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
باورکردنی، پذیرفتنی، قابل‌استماع، محتمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- What you say is plausible but I don't believe it.
- آنچه تو می‌گویی شدنی است؛ ولی من آن را باور ندارم.
- a plausible liar
- دروغگوی ماهر
- plausible argument
- استدلال موجه نما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plausible

  1. adjective reasonable, believable
    Synonyms: conceivable, credible, creditable, like enough, likely, logical, persuasive, possible, presumable, probable, smooth, sound, supposable, tenable, valid, very likely
    Antonyms: implausible, improbable, unbelievable, unlikely, unreasonable

ارجاع به لغت plausible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plausible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plausible

لغات نزدیک plausible

پیشنهاد بهبود معانی