صفت تفضیلی:
more validصفت عالی:
most validمعتبر، صحیح، موجه، قابل قبول
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
My way of thinking might be different from yours, but it's equally valid.
طرز فکر من شاید با تو فرق داشته باشد، اما به همان اندازه قابل قبول است.
That’s a valid reason for missing the meeting.
این دلیل موجهی برای غیبت در جلسه است.
Jaffar's argument was valid.
استدلال جعفر درست بود.
Your criticism is valid.
انتقاد شما وارد است.
Each science has its own valid methods.
هر علمی روشهای مؤثر خودش را دارا است.
If writing is no longer a valid medium, the film may replace it.
اگر نگارش دیگر وسیلهی مؤثری نباشد، فیلم جای آن را خواهد گرفت.
معتبر، دارای اعتبار، منقضینشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Pre-revolutionary passports are no longer valid.
پاسپورتهای پیشاز انقلاب دیگر معتبر نیست.
The offer is valid until the end of the month.
این پیشنهاد تا پایان ماه اعتبار دارد.
Is your driver’s license still valid?
آیا گواهینامهات هنوز منقضی نشده است؟
a valid deed
قبالهی معتبر
Some moral principles are valid in every age and country.
برخی اصول اخلاقی در تمام ادوار و کشورها ارزشمند است.
معتبر، قانونی
This document is valid in all European Union countries.
این سند در تمام کشورهای اتحادیهی اروپا معتبر است.
The lawyer confirmed that the agreement was valid.
وکیل تأیید کرد که توافقنامه قانونی است.
گذرنامهی معتبر، پاسپورت دارای اعتبار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «valid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/valid