فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tested

سوم‌شخص مفرد:

tests

وجه وصفی حال:

testing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

آزموده‌شده، آزمایش‌شده،‌ ثابت‌شده، آزمون‌پس‌داده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

time-tested principles

اصولی که آزمون زمان را پس داده‌اند

tested methodology

روش‌های آزموده‌شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tested

  1. adjective proven
    Synonyms:
    reliable dependable trustworthy trusty safe approved certified proved tried-and-true loyal creditworthy

ارجاع به لغت tested

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tested» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tested

لغات نزدیک tested

پیشنهاد بهبود معانی