آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آبان ۱۴۰۴

    Unaccustomed

    ˌʌnəˈkʌstəmd ˌʌnəˈkʌstəmd

    معنی unaccustomed | جمله با unaccustomed

    adjective

    خونگرفته، عادت نکرده، غیر‌عادی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The orphans were unaccustomed to such kindness.

    آن اطفال یتیم به چنین مهربانی‌هایی عادت نداشتند.

    unaccustomed actions

    اعمال غیرعادی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unaccustomed

    1. adjective not prepared, ready; new
      Synonyms:
      unfamiliar with uninformed unskilled untrained inexperienced ignorant uninstructed unpracticed unseasoned novice incompetent unacquainted unused to unversed in not used to not given to newcome too green
      Antonyms:
      ready prepared accustomed
    1. adjective new, strange
      Synonyms:
      different uncommon unusual strange special novel foreign altered unexpected unfamiliar unknown bizarre remarkable exceptional singular exotic unconventional unorthodox eccentric outlandish variant alien unwonted unprecedented uncustomary imported surprising quaint
      Antonyms:
      usual normal customary

    سوال‌های رایج unaccustomed

    معنی unaccustomed به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «unaccustomed» در زبان فارسی به معنای «خونگرفته»، «عادت‌نکرده» یا «ناآشنا» و «غیرعادی» است.

    این صفت به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا چیزی با موضوع، شرایط یا رفتاری آشنا نیست یا به آن خو نگرفته است. زمانی که می‌گوییم کسی unaccustomed است، منظور این است که تجربه‌ی کمی یا هیچ تجربه‌ای در مواجهه با یک شرایط خاص ندارد و به همین دلیل ممکن است واکنش یا عملکرد او متفاوت باشد. این واژه در توصیف واکنش‌ها، رفتارها و شرایط جدید یا غیرمعمول کاربرد فراوانی دارد.

    از دیدگاه روان‌شناسی، مواجهه با شرایط unaccustomed می‌تواند باعث استرس، اضطراب یا حتی هیجان شود. انسان‌ها به طور طبیعی تمایل دارند در محیط‌هایی فعالیت کنند که برایشان آشنا و قابل پیش‌بینی باشد؛ وقتی با موقعیتی روبرو می‌شوند که به آن عادت ندارند، ممکن است دچار سردرگمی یا واکنش‌های محافظه‌کارانه شوند. بنابراین، unaccustomed بودن می‌تواند فرصتی برای یادگیری و رشد یا عاملی برای ایجاد فشار روانی باشد، بسته به شرایط و نحوه‌ی مواجهه.

    در متون ادبی و روزمره، unaccustomed برای تأکید بر تازگی و نو بودن تجربه به‌کار می‌رود. به عنوان مثال، جمله‌ای مانند She felt unaccustomed to the cold weather نشان می‌دهد که فرد تجربه یا تحمل کافی برای هوای سرد ندارد و این تجربه برای او جدید است. این کاربرد به خواننده کمک می‌کند تا بهتر حس و حال فرد را در آن موقعیت درک کند.

    از منظر اجتماعی، unaccustomed بودن به برخی رسوم، فرهنگ‌ها یا آداب و رسوم نیز اشاره دارد. وقتی فردی به مکانی جدید مهاجرت می‌کند یا در محیطی متفاوت زندگی می‌کند، ممکن است با رفتارها، زبان و سنت‌های unaccustomed مواجه شود که نیازمند یادگیری و تطبیق است. این فرآیند به رشد فردی و فرهنگی کمک می‌کند، اما در عین حال ممکن است دشواری‌هایی نیز به همراه داشته باشد.

    unaccustomed یادآور لحظاتی است که انسان در خارج از منطقه‌ی آسایش خود قرار می‌گیرد. این واژه نشان‌دهنده‌ی آغاز یک تجربه‌ی نو و فرصتی برای گسترش افق‌های فردی است. هرچند مواجهه با چیزهای unaccustomed ممکن است دشوار باشد، اما همین تجربه‌ها عامل اصلی پیشرفت و تغییر در زندگی انسان‌ها به شمار می‌آیند.

    ارجاع به لغت unaccustomed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unaccustomed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unaccustomed

    لغات نزدیک unaccustomed

    • - unaccounted
    • - unaccounted-for
    • - unaccustomed
    • - unacknowledged
    • - unadorned
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.