آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Unseasoned

ˌʌnˈsiːzənd ˌʌnˈsiːzənd

معنی unseasoned

adjective

(خوراک) بی‌چاشنی، بی‌ادویه

adjective

عمل نیامده، نرسیده، پرداخت‌نشده، جانیافتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective

بی‌تجربه، خام‌دست، از کار در نیامده، سرد و گرم روزگار را نچشیده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unseasoned

  1. adjective lacking experience and the knowledge gained from it
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت unseasoned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unseasoned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unseasoned

لغات نزدیک unseasoned

پیشنهاد بهبود معانی