آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Unseasoned

ˌʌnˈsiːzənd ˌʌnˈsiːzənd

معنی unseasoned

adjective

(خوراک) بی‌چاشنی، بی‌ادویه

adjective

عمل نیامده، نرسیده، پرداخت‌نشده، جانیافتاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

بی‌تجربه، خام‌دست، از کار در نیامده، سرد و گرم روزگار را نچشیده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unseasoned

  1. adjective lacking experience and the knowledge gained from it
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت unseasoned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unseasoned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unseasoned

لغات نزدیک unseasoned

پیشنهاد بهبود معانی